۱۳۸۹ مرداد ۱۴, پنجشنبه

خوردن و سیاست

قدرت پدیده پیچیده‌ای است، اما می‌توان ادعا کرد که یکی از ویژگی‌های صاحبان قدرت این است که «دستشان به دهانشان می‌رسد» و به رفع نیازهای شکمی علاقه وافری دارند. به نظر می‌رسد ترادف مفهوم «گردن‌کلفت» با  مفهوم «قدرتمند» نزد فارسی‌زبانان از همین‌جاست. در گروه‌های انسان‌های اولیه «قدرت جسمانی» با «قدرت سیاسی» دارای تناسب معقولی بوده است. جسم ورزیده و گردن کلفت که خوردن پیش‌شرط وجود آن بوده است، دردورانی که گروه‌های یادشده از همه سو با خطر مواجه بوده‌اند قابل فهم است. اما چنان‌چه پیداست در جوامع امروزی نیز، هنوز هم آتش شهوت خوردن نزد صاحبان قدرت هم‌چنان تیز است.
جالب است که ویژگی‌های شاهان و مراجع قدرت در طول تاریخ ایران بسیار متفاوت بوده‌ است، از شاهان هخامنشی مزدایی و ساسانیان زرتشتی تا سلاطین سنی و شیعه بر این مملکت حکم رانده‌اند. شیوه حکمرانی آن‌ها، نحوه کشورداری آن‌ها، نظامات دیوانی، مالیاتی، جزایی، کشوری و لشگری آن‌ها هم بسیار متفاوت بوده است. اما تنها چیزی که به عنوان نقطه مشترک آنان تا به امروز استمرار داشته و دارد و در آن هیچ تغییری ایجاد نشده است، توجه ویژه آنان به غذا و شکم است.
سخنان تاریخ‌نگار یونانی کزنفون در این باب که «کورش چگونه اشخاص را جلب می‌کرد» دارای نکات جالبی است. می‌گوید کورش پیش از این‌که بر تخت سلطنت بنشیند «با رفع حوائج نزدیکان خود و شرکت در غم و شادی آن‌ها برای خود دوست تهیه می‌کرد ... [اما پس از این‌که شاه شد و] اقبال به او اجازه داد بذل و بخشش کند، درک کرد که ... بهترین وسیله برای رسانیدن مسرت و شادی به یکدیگر و جلب محبت، دعوت کردن به خوردن و آشامیدن است» (تاریخ ایران باستان. جلد اول، ص٤١٩).
کورش کبیر را می‌توان به حق پدر «پذیرایی» ایرانی نامید. جلب محبت به وسیله دعوت به خوردن و آشامیدن به جای شرکت در غم و شادی. «دعوت به خوردن و آشامیدن» به عنوان ابزاری جهت جلب محبت از سوی کورش نوعی تدبیر سیاسی از سوی سیاستمداری است که از خصوصیات و روحیات زیردستان و ملت خود و از اهمیت شکم نزد آنان به خوبی واقف است. «با این نیت امر کرد که در سر میزش ظروفی زیاد برای غذا خوردن عده‌ای کثیر بگذارند و غذاها را بین دوستان خود تقسیم می‌کرد». آن‌ها بایستی که دستی را که به آن‌ها نان می‌دهد ببینند، زیرا سگ دستی را که به او نان می‌دهد، گاز نمی‌گیرد.
انگیزه کورش از این عمل برای هیچ فرد ایرانی مجهول نیست. می‌دانیم که هزار فداکاری و هم‌دلی نمی‌تواند به اندازه  خوردن «نان و نمک» جلوی خیانت دوستان را بگیرد. مرز بین دوستی و دشمنی در عرصه قدرت بسیار باریک است و احتمال خیانت کسانی که خود را نمک‌پرورده او می‌دانند کمتر است. کورش «بعضی اوقات از سر سفره خود برای قراولانی که وظیفه‌شناس یا خدمتگذار جدی بودند، غذا می‌فرستاد، تا بفهماند که او می‌داند چه کسی بهتر خدمت می‌کند. ... بعلاوه می‌گفت تمام گوشت را، که حصه خدمه بود، به سر میز او آرند و از سر میز به آن‌ها تقسیم شود، زیرا می‌پنداشت که به این وسیله علاقه‌مندی آنان به او بیشتر خواهد شد. وقتی که او می‌خواست کسی را از دوستان خود مفتخر دارد، از سر میز خود طعامی برای او می‌فرستاد» (همان‌جا). در یک کلام او به این وسیله دست به کاری می‌زد که هنوز هم با شدت هرچه بیشتر ادامه دارد، یعنی سبیل آن ها را چرب می‌کرد. ...

۱۳۸۹ مرداد ۱۲, سه‌شنبه

ملاقات با کباب ترش در رامسر

اردیبهشت سال گذشته بود که طی یک دعوت رسمی به عروسی دوستان، با سر دویدیم رامسر. طبق رسوم آنجا تقریبا سه شب مراسم دارند که برای مهمانهای ویژه عین هر سه شب بخور بخوره! از آنجا که ما هم خیلی مهم بودیم رفتیم تو لیست.

اولین شب که بدو حضور من در شهر بود شام توی رستوران برادران رامسر سرو می شد. منوی انتخاب را جلوی من گذاشتن و گفتن که بدون محدودیت انتخاب کن. از آنجا که به تازگی از برخی دوستان آوازه کباب ترش به گوشم رسیده بود طی مشورتی با شکم مبارک تردید را کنار گذاشته و این غذای خوشمزه شمالی را به حضور پذیرفتم.

تجربه اولین لقمه بسیار غریب بود چون اولین بار بود که یک ترش مزگی تازه تجربه می کردم به طوری که دقیقا با سلیقه من کاملا جور بود و الحق باید بگویم که "مزه ش سر جاش" بود. یک ترشی دلپذیر که با ته طعمی آشنا از گردو و جعفری همراه بود ولی بازهم خوشمزگی منحصربفردش این سوال را تقویت می کرد که "واقعا چه موادی طعم متفاوت این غذا را سبب شده؟" ولی تازه اول کار بود وقتی روی روال خوردن افتادم این نکته هم خیلی جالب بود که بین این همه کبابی که در طی 27 سالی که از خدا عمر گرفتم، تجربه کرده بودم اولین کبابی بود که شکم پرکن نبود یعنی باعث شود که احساس سنگینی کنم، این درست برخلاف تصور اولیه من با مشاهده دیس غذا بود زیرا حجم عظیمی به نظر می رسید که تمام کردنش از عهده من خارج است در حالی که بعد از اتمام محتویات دیس حتی توانستم 1 لقمه هم به دوستانم کمک کنم (یک وقت تصور نشود که بنده جارو برقی میز شدم! فقط 1 لقمه جوجه بود!). گوشت کاملا لذیذ و برش آن با قاشق و چنگال بسیار راحت بود و جویده شدنش از آن راحت تر و این همان انتظاریست که همیشه از یک غذای خوب باید داشت، بنابراین بین کباب ها من از 10 نمره 10 می دهم.

حالا بعد از این ماجرا می رسیم به رمزگشایی این غذای لذیذ. گوشت این کباب از راسته گوسفند یا گوساله تهیه می شود که در نمونه مورد آزمایش قرار گرفته راسته گوسفندی بود ، طعم استثنایی آن نیز حاصل مخلوط پودر گردو، رب انار، چوچاق (سبزی محلی مخصوص شمال ایران) و جعفری بود به همراه پیاز، که گوشت کبابی در آن به مدت 24 ساعت در ظرف سربسته در داخل یخچال خوابیده بود، بعد از این مدت گوشت ها را از خواب بیدار می کنند برای سیخ زدن. نکته های نهایی جهت پخت نیز عبارتند از نمک زدن حین کباب کردن و خیلی ملایم بودن حرارت منقل یا کباب پز که به مغز پخت شدن آن کمک فراوانی می کند. (این کباب هم با پلو و هم با نان قابل سرو است) حتما توصیه می کنم امتحان کنید که اگر تجربه ش نکنیدکلی ضرر کردید. بدوید که غفلت موجب پشیمانیست!

گوشت راسته گوسند یا گوساله : 350گرم

گردو پودر شده: 50 گرم

رب انار: سفت بود 1قاشق غذاخوری، آبکی بود 2 قاشق غذاخوری

نمک: به مقدار دلخواه

پیاز: 1عدد

چوچاق و جعفری کاملا ریزریز شده: 2 قاشق غذاخوری سرخالی

بروید و حالش را ببرید.


۱۳۸۹ مرداد ۱۱, دوشنبه

پیده، یک غذای ترکی

سه شنبه پنجم مرداد که نیمه شعبان بود جایتان خالی رفتیم هایپراستار، آن هم نه به قصد خرید بلکه برای خوردن یک خوراک ترکی به نام پیده. اگه هایپراستار رفته باشید، داخل ساختمان و بیرون از محوطه فروشگاهی، چند تا رستوران هست که یکی از آنها کاپادوکیا ترکیش فود نام داره و انواع خوراکهای ترکی در آن سرو میشه که معمول ترین اونا دونر کبابه که به کباب ترکی معروفه و اتفاقاً اکثر مشتریها هم برای اون میان. کباب اسکندر، پیده پنیر، پیده گوشت، پیده کوش باشی، لهمعجون و انواع سالاد از دیگر خوراکیهای این رستوران هستند.
پیده گوشت و پیده کوش باشی که ما امتحان کردیم از نظر ظاهری و پخت خیلی شبیه پیتزا هستند با این نفاوت که در اونا از سوسیس و کالباس ذائقه خراب کن و دشمن سلامتی خبری نیست و در عوض با گوشت جایگزین شده که در پیده گوشت به صورت چرخ شده و در کوش باشی به صورت استیکی، به همراه سایر مخلفات روی خمیری که بیشتر به خمیر نون بربری شباهت داره، قرار می گیرن و در داخل تنور پخته می شود.
برای دوستانی که تمایل دارن خودشون این غذا رو تهیه کنن، طرز تهیه اون رو از سایت 118ba118.com گرفته ام:

مواد لازم:

آرد گندم 3 ليوان
خمير مايع 1 قاشق غذا خوري
شكر 1 قاشق مربا خوري
آب ولرم 1 ليوان
نمك 1 قاشق چايخوري
پياز 1 عدد متوسط
فلفل قرمز به مقدار لازم
گوشت چرخ كرده 250 گرم
نمك به مقدار لازم
جعفري خرد شده 2 تا 3 قاشق غذاخوري
رب فلقل 1 قاشق غذا خوري
آويشن 1 قاشق چايخوري
فلفل دلمه اي 1 عدد
كره 30 گرم ( براي روي پيده)
گوجه فرنگي 2 عدد متوسط

طرز تهیه:
آرد را الك كنيد . وسط آرد را گود كنيد . در داخل يك ليوان خمير مايع و شكر را با كمي آب حل كرده به آرد اضافه كنيد . نمك بپاشيد و كم كم آب بريزيد . خوب چنگ بزنيد . خميري نرم درست كنيد . يك ربع ، بيست دقيقه در حرارت اطاق بماند ( روي آن را با يك پارچه مرطوب بپوشانيد) . براي آماده كردن سس گوشتي گوجه و فلفل دلمه اي را در سبزي خرد كن بريزيد بعد به آن گوشت ، جعفري ، نمك ، فلفل ، آويشن و رب فلفل اضافه كنيد و خوب مخلوط كنيد . خمير را به شش تكه تقسيم كنيد . با كمك دست بيضي شكل بدهيد ( به ضخامت نيم سانتي پهن كنيد) . از سس گوشتي 2 تا 3 قاشق روي خمير بريزيد . كناره هاي خمير را نيم سانتي به طرف داخل برگردانيد . سيني را چرب كنيد و داخل سيني بچينيد . فر را كه از قبل داغ كرده ايد به مدت بيست دقيقه ، در دماي 200 درجه سانتي گراد پيده را بگذاريد . بعد از اينكه پخته شد روي آن كمي كره بماليد و مي توانيد به 3 تا 4 تكه تقسيم كنيد .اين مقدار مواد براي شش نفر در نظر گرفته شده است.



۱۳۸۹ مرداد ۱۰, یکشنبه

کانال آشپزی


راستی یه کانال جدید فارسی اومده روی هاتبرد به نام me chef که غذاهای کشورهای مختلف رو نشون میده و آموزش هم داره بهتون توصیه می کنم ببینید:
فرکانس: 11747
پولاریزشن: افقی
سیمبول ریت: 27500